دریافت قطعه ی ترکیش مارش موتسارت


آقا سامان پسر دوست داشتنی اهل گیلان، با آن لبخند ملیح که گویی بر گونه هایش جاودانه حک شده باشد مشغول مرتب کردن موهای "آرش" بود و من یله شده بر صندلی مشتری، در عالم ناخوداگاه مشغول مناظره با دوستی شفیق بر سر اینکه در وضع و حال جایی پیچیده چون ممالک محروسه، نسخه ی مهندسی تدریجی توام با ثبات آگوست کنت گره از مشکلات هزارتویِ ما باز می کند یا وجهی ت رادیکال که امثال هربرت مارکوزه و اذناب آن توصیه و حمایت می کنند؟ مناظره داغ شان طوری بود که انگار هر کدام از این دو متفکر طنابی گرفته دور گردن مبارک پیچیده هی می کشیدند. 

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها